محمدرضا پهلوی، آخرین شاه ایران از دودمان پهلوی، یکی از چهره‌های کلیدی تاریخ معاصر ایران بود. او از سال ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۷ (۱۹۴۱ تا ۱۹۷۹ میلادی) بر ایران حکومت کرد و دوران سلطنتش با تحولات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی گسترده‌ای همراه بود که ایران را از یک کشور سنتی به یک قدرت منطقه‌ای تبدیل کرد، اما در نهایت به انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ منجر شد.

زندگی اولیه و خانواده

محمدرضا پهلوی در ۴ آبان ۱۲۹۸ خورشیدی (۲۶ اکتبر ۱۹۱۹ میلادی) در تهران متولد شد. پدرش، رضاخان (بعدها رضاشاه پهلوی)، یک افسر ارتش بود که با کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ قدرت را به دست گرفت و در سال ۱۳۰۴ دودمان پهلوی را بنیان گذاشت. مادرش، تاج‌الملوک آیرملو، از مهاجران مسلمان گرجی‌الاصل بود که در باکو (در امپراتوری روسیه) زاده شده بود. محمدرضا سومین فرزند خانواده بود و خواهر دوقلویش اشرف، خواهر بزرگ‌تر شمس، برادر کوچک‌تر علیرضا و چند خواهر و برادر ناتنی داشت. خانواده‌اش در ابتدا وضعیت مالی متوسطی داشت، اما با صعود پدرش به قدرت، به کاخ‌های سلطنتی نقل مکان کردند.

در کودکی، محمدرضا تحت تأثیر پدر مقتدر و سخت‌گیرش قرار گرفت که این امر باعث شد شخصیت خجالتی و بدون اعتماد به نفس پیدا کند. مادرش، که مذهبی‌تر بود، به او باور به “مأموریت الهی” را القا کرد و محمدرضا ادعا می‌کرد از کودکی رؤیاهایی از ائمه شیعه دیده است. او زبان‌های فارسی، انگلیسی، فرانسه و آلمانی را مسلط بود و علاقه زیادی به ورزش‌هایی مانند فوتبال، اسکی، سوارکاری و خلبانی داشت.

تحصیلات

تحصیلات اولیه محمدرضا در تهران آغاز شد و از هفت‌سالگی به عنوان ولیعهد، آموزش‌های رسمی سلطنتی را دریافت کرد. در سال ۱۳۱۰ (۱۹۳۱ میلادی)، در ۱۱سالگی، به دستور پدرش برای تحصیل به سوئیس فرستاده شد و در مدرسه انستیتو له‌روزی (Le Rosey) در لوزان ثبت‌نام کرد. این مدرسه گران‌قیمت بود و محمدرضا در آنجا با فرهنگ غربی آشنا شد و به ورزش‌های زمستانی علاقه‌مند گردید. او در سوئیس پنج سال ماند و در سال ۱۳۱۵ (۱۹۳۶) به ایران بازگشت تا در دانشکده افسری تهران ادامه تحصیل دهد. در ۱۹سالگی با درجه ستوان دوم فارغ‌التحصیل شد و به عنوان بازرس ارتش منصوب گردید. پدرش او را در تصمیم‌گیری‌های دولتی دخالت می‌داد تا برای سلطنت آماده شود. این دوره تحصیلی، ترکیبی از آموزش نظامی ایرانی و فرهنگ اروپایی بود که تأثیر زیادی بر دیدگاه‌های مدرن او گذاشت.

به تخت نشستن

محمدرضا در ۲۲سالگی، در ۲۵ شهریور ۱۳۲۰ (۱۶ سپتامبر ۱۹۴۱)، به سلطنت رسید. این اتفاق پس از اشغال ایران توسط نیروهای بریتانیا و شوروی در جنگ جهانی دوم رخ داد. رضاشاه به دلیل گرایش به آلمان نازی مجبور به استعفا و تبعید به آفریقای جنوبی شد. متفقین (بریتانیا و شوروی) ایران را برای تأمین مسیر کمک به شوروی اشغال کرده بودند و محمدعلی فروغی، نخست‌وزیر، انتقال قدرت را مدیریت کرد. محمدرضا در ابتدا قدرت محدودی داشت و مجلس و نخست‌وزیران نقش اصلی را ایفا می‌کردند. او عفو عمومی اعلام کرد، زندانیان سیاسی را آزاد نمود و سیاست‌های سخت‌گیرانه پدرش مانند حجاب اجباری را لغو کرد. دوران اولیه سلطنتش با بحران‌هایی مانند بحران آذربایجان (۱۳۲۴-۱۳۲۵) همراه بود که شوروی از جدایی‌طلبان حمایت می‌کرد.

دوران سلطنت و رویدادهای کلیدی

دوران ۳۷ساله سلطنت محمدرضا با تلاش برای مدرنیزاسیون ایران، تقویت ارتش و روابط خارجی همراه بود، اما با چالش‌های داخلی و خارجی نیز روبرو شد. او عنوان‌های “شاهنشاه” (شاه شاهان) و “آریامهر” (نور آریایی‌ها) را در سال ۱۳۴۶ (۱۹۶۷) برگزید.

  • کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ (۱۹۵۳): یکی از مهم‌ترین رویدادها. نخست‌وزیر محمد مصدق صنعت نفت را ملی کرد که باعث تنش با بریتانیا شد. با حمایت سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا (سیا) و بریتانیا (ام‌آی۶) در عملیات آژاکس، مصدق سرنگون شد. محمدرضا ابتدا به رم فرار کرد اما پس از موفقیت کودتا بازگشت. این واقعه قدرت شاه را تثبیت کرد اما به عنوان نماد دخالت خارجی شناخته شد.

  • انقلاب سفید (۱۳۴۱-۱۳۴۲/۱۹۶۳): برنامه‌ای ۱۹اصل برای اصلاحات شامل توزیع زمین، حق رأی زنان، ملی‌سازی جنگل‌ها، سوادآموزی و مشارکت کارگران در سود کارخانه‌ها. این انقلاب اقتصاد ایران را دگرگون کرد (رشد GDP از ۲۷۰۰ به ۷۷۰۰ دلار بین ۱۳۲۹ تا ۱۳۵۷) اما با مخالفت علما مانند آیت‌الله خمینی روبرو شد که منجر به قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و تبعید خمینی گردید.

  • روابط خارجی: محمدرضا ایران را به عنوان متحد غرب (به ویژه آمریکا) قرار داد و به پیمان سنتو پیوست. او نقش “ژاندارم خلیج فارس” را پس از خروج بریتانیا در ۱۹۷۱ ایفا کرد و حاکمیت بر جزایر سه‌گانه را اعمال نمود. در اوپک، از افزایش قیمت نفت در ۱۹۷۳ حمایت کرد که اقتصاد ایران را رونق داد. روابط با اسرائیل نزدیک بود اما با جهان عرب متغیر. او با شوروی نیز روابط اقتصادی برقرار کرد اما از نفوذ کمونیسم می‌ترسید.

  • سیاست داخلی و ارتش: ارتش را به پنجمین قدرت جهان رساند و ساواک (سازمان اطلاعات و امنیت کشور) را برای سرکوب مخالفان تأسیس کرد. در ۱۳۵۳ حزب رستاخیز را به عنوان تنها حزب قانونی معرفی کرد که این امر به یک‌پارتی شدن کشور منجر شد. جشن‌های ۲۵۰۰ساله شاهنشاهی در ۱۳۵۰ (۱۹۷۱) در تخت جمشید نماد شکوه ایران باستان بود اما هزینه‌هایش انتقادها را برانگیخت.

  • دستاوردها و جنجال‌ها: دستاوردها شامل رشد اقتصادی ۴۲۳برابری درآمد ملی، توسعه صنایع، آموزش و بهداشت بود. جنجال‌ها شامل سرکوب سیاسی، فساد، نابرابری و نقض حقوق بشر توسط ساواک بودند که به نارضایتی عمومی دامن زدند. او دو بار ترور شد (۱۳۲۷ و ۱۳۴۴).

زندگی شخصی و ازدواج‌ها

محمدرضا سه بار ازدواج کرد:

  • فوزیه فؤاد (۱۳۱۸/۱۹۳۹): خواهر شاه مصر، که دختری به نام شهناز به دنیا آورد. در ۱۳۲۷ (۱۹۴۸) طلاق گرفتند.
  • ثریا اسفندیاری بختیاری (۱۳۲۹/۱۹۵۱): بدون فرزند ماند و در ۱۳۳۶ (۱۹۵۸) به دلیل عدم باروری طلاق گرفتند.
  • فرح دیبا (۱۳۳۸/۱۹۵۹): چهار فرزند داشتند: رضا (ولیعهد، ۱۳۳۹)، فرحناز (۱۳۴۲)، علیرضا (۱۳۴۵) و لیلا (۱۳۴۹). فرح نقش فعالی در امور فرهنگی داشت.

او علاقه‌مند به غذاهای ساده مانند کله‌پاچه بود، الکل کم مصرف می‌کرد و به پوکر و ورزش می‌پرداخت. شخصیتش ترکیبی از خجالتی بودن اولیه و اقتدار بعدی بود.

تبعید و مرگ

در سال ۱۳۵۷، اعتراضات گسترده علیه رژیم (به رهبری آیت‌الله خمینی) به انقلاب اسلامی منجر شد. محمدرضا در ۲۶ دی ۱۳۵۷ (۱۶ ژانویه ۱۹۷۹) ایران را ترک کرد و به مصر، باهاما، مکزیک و آمریکا رفت. ورودش به آمریکا برای درمان سرطان (لنفوم، تشخیص در ۱۳۵۳) باعث بحران گروگان‌گیری سفارت آمریکا در تهران شد. او در ۵ مرداد ۱۳۵۹ (۲۷ ژوئیه ۱۹۸۰) در قاهره مصر درگذشت و در مسجد الرفاعی دفن شد. کتاب “پاسخ به تاریخ” خاطرات اوست.

وبلاگ مشاهیر