زیگیسموند شلومو فروید در ۶ مه ۱۸۵۶ در شهر فرایبرگ، موراویا (امپراتوری اتریش، اکنون پریبور، جمهوری چک) به دنیا آمد. پدرش یاکوب فروید، تاجر پشم و یهودیِ سنتی اما غیرمتعصب بود، و مادرش آمالیا ناتانسون، ۲۰ سال جوانتر از پدر و سومین همسر او محسوب میشد. خانواده او از نظر اقتصادی در تنگنا بودند و در اتاقی اجارهای در خانه یک قفلساز زندگی میکردند.
در ۱۸۵۹ خانواده به وین نقل مکان کرد. فروید در دبیرستان Leopoldstädter Kommunal-Realgymnasium تحصیل کرد و با استعدادی درخشان در ادبیات و زبانهای لاتین، یونانی، انگلیسی، فرانسوی، ایتالیایی، اسپانیایی و عبری شناخته شد. او آثار شکسپیر، کانت، هگل و نیچه را عمیقاً مطالعه میکرد.
تحصیلات و انتخاب پزشکی
فروید در ۱۷ سالگی (۱۸۷۳) به دانشگاه وین وارد شد. ابتدا قصد تحصیل در حقوق را داشت، اما تحت تأثیر مقالهای از گوته درباره طبیعت، به پزشکی گرایش یافت. با این حال، انگیزه اصلی او پژوهش علمی بود، نه طبابت بالینی. زیر نظر فیزیولوژیست برجسته ارنست فون بروکه، روی فیزیولوژی عصبی متمرکز شد و تحقیقاتی درباره سیستم عصبی ماهیها و سختپوستان انجام داد. او در ۱۸۸۱ با مدرک دکترای پزشکی فارغالتحصیل شد.
تحولات حرفهای و کشف روانکاوی
- تجربه پاریس و تأثیر شارکو: در ۱۸۸۵ برای تحصیل نوروپاتولوژی به پاریس رفت و زیر نظر ژان-مارتین شارکو، عصبشناس مشهور، روی بیماری هیستری مطالعه کرد. شارکو با استفاده از هیپنوتیزم نشان داد که منشأ علائم هیستریک (مثل فلج اندام) ذهنی است، نه عصبی. این ایده انقلابی، سنگ بنای روانکاوی شد.
- همکاری با بروئر و “آنا او.”: پس از بازگشت به وین، با ژوزف بروئر همکاری کرد. درمان بیمار بروئر، برتا پاپنهایم (معروف به آنا او.)، که با صحبت درباره خاطرات آسیبزا تحت هیپنوتیزم بهبود یافته بود، مفهوم “درمان گفتاری” یا “تخلیه هیجانی” را شکل داد. این روش بعداً به تداعی آزاد تبدیل شد.
- تأسیس روانکاوی: در ۱۸۸۶ مطب خصوصی خود را در برگاسه ۱۹، وین تأسیس کرد. در ۱۸۹۵ کتاب مطالعاتی درباره هیستری را با بروئر منتشر کرد، اما به زودی بر سر تأکید فروید بر غریزه جنسی به عنوان عامل اصلی نوروزها، راهشان جدا شد.
نظریههای انقلابی
- ناخودآگاه و تعبیر رؤیا: در تعبیر رؤیا (۱۹۰۰)، رؤیاها را “تحقق آرزوهای سرکوبشده” خواند و بین محتوای آشکار (رویای ظاهری) و محتوای نهفته (تمایلات ناخودآگاه) تمایز گذاشت.
- مراحل رشد روانجنسی: در سه رساله درباره نظریه جنسیت (۱۹۰۵)، رشد انسان را به مراحل دهانی، مقعدی، آلتی، نهفتگی و تناسلی تقسیم کرد و عقده ادیپ (تمایل کودک به والد جنس مخالف) را محور تضادهای روانی دانست.
- مدل ساختاری ذهن: در خود و نهاد (۱۹۲۳)، ذهن را به سه بخش تقسیم کرد:
- نهاد (Id): غرایز اولیه مبتنی بر اصل لذت.
- خود (Ego): بخش عقلانی که واقعیت را مدیریت میکند.
- فراخود (Superego): وجدان اخلاقی درونیشده.
- مفاهیم کلیدی:
- لیبیدو: انرژی روانی-جنسی که به اشتباه صرفاً “شهوانی” تفسیر شده، در حالی که فروید آن را معادل عشق و حیات میدانست.
- انتقال (Transference): فرافکنی احساسات بیمار نسبت به چهرههای مهم زندگی (مثل والدین) به درمانگر.
زندگی شخصی و چالشها
- ازدواج و خانواده: در ۱۸۸۶ با مارتا برنایز (نوه خاخام ارشد هامبورگ) ازدواج کرد. آنها شش فرزند داشتند، از جمله آنا فروید که روانکاو مشهوری شد. شایعاتی درباره رابطه عاشقانه فروید با مینا برنایز (خواهر مارتا) وجود دارد، اما مستندات قطعی اندک است.
- اعتیاد به سیگار و سرطان: از ۲۴ سالگی روزانه ۲۰ سیگار برگ میکشید. در ۱۹۲۳ به سرطان دهان مبتلا شد و تا پایان عمر ۳۳ بار تحت جراحی قرار گرفت، اما سیگار را ترک نکرد.
تبعید و مرگ
پس از الحاق اتریش به آلمان نازی در ۱۹۳۸، کتابهای فروید به عنوان “آثار علم یهودی” سوزانده شدند. او با کنایه گفت:
«چه پیشرفتی! در قرون وسطی مرا میسوزاندند، امروز به سوزاندن کتابهایم بسنده میکنند!».
با کمک مالی ماری بناپارت و دیپلماتهای خارجی، به لندن گریخت. در ۲۳ سپتامبر ۱۹۳۹، با تزریق دوز کشنده مورفین به زندگی خود پایان داد. خاکستر او در گلدانی یونانی در موزه فروید لندن نگهداری میشود.
میراث و انتقادات
- تأثیر جهانی: روانکاوی بر روانشناسی، ادبیات، هنر و انسانشناسی تأثیر گذاشت. فیلیپ ریف جامعهشناس، ظهور “انسان روانشناختی” را مرهون فروید میداند.
- انتقادات:
- غیرعلمی بودن: نظریههای او مبتنی بر دادههای تجربی محدود بودند.
- تأکید افراطی بر جنسیت: منتقدان او را به “تقلیلگرایی جنسی” متهم کردند.
- چالش فمینیستی: برخی نظریههایش (مثل “حسادت آلت”) را زنستیزانه خواندند.
با این حال، ایدههای او درباره ناخودآگاه و تعارضهای درونی همچنان سنگ بنای رواندرمانی مدرن است.
جدول زمانی زندگی فروید
سال | رویداد |
---|---|
۱۸۵۶ | تولد در فرایبرگ، موراویا |
۱۸۶۰ | نقل مکان به وین |
۱۸۸۱ | فارغالتحصیلی در پزشکی |
۱۸۸۶ | ازدواج با مارتا برنایز و تأسیس مطب |
۱۸۹۵ | انتشار مطالعاتی درباره هیستری با بروئر |
۱۹۰۰ | انتشار تعبیر رؤیا |
۱۹۲۳ | انتشار خود و نهاد و تشخیص سرطان |
۱۹۳۸ | فرار از نازیها به لندن |
۱۹۳۹ | مرگ در لندن |
فروید در آخرین کتابش (موسی و یکتاپرستی) نوشت:
“وسعت شخصیت هر فرد توسط بزرگی مشکلی تعریف میشود که میتواند او را از حالت منطقی خارج کند.”
این جمله شاید شرحی بر زندگی پرچالش خود او باشد.