-
تولد و خانواده:
ژان پل شارل ایمار سارتر در ۲۱ ژوئن ۱۹۰۵ در پاریس به دنیا آمد. پدرش افسر نیروی دریایی بود که وقتی سارتر تنها ۱۵ ماه داشت، بر اثر بیماری درگذشت. مادرش، آنه ماری شوایتزر (دخترعموی آلبرت شوایتزر، برنده صلح نوبل)، پس از مرگ همسر به خانه پدرش، شارل شوایتزر، بازگشت. سارتر تحت نظارت پدربزرگش که معلم زبان آلمانی بود، رشد کرد و از کودکی با ادبیات کلاسیک آشنا شد . -
مشکلات جسمانی و انزوا:
در کودکی به آبمروارید چشم راست مبتلا شد که منجر به نابینایی و انحراف چشم گردید. این مسئله موجب تمسخر همسالان و انزوای او شد. او خود را در کتابخانه پدربزرگ پناه داد و پیش از ۱۰ سالگی به خواندن آثار فلسفی و ادبی پرداخت . پس از ازدواج مجدد مادرش در ۱۲ سالگی، به شهر لا روشل نقل مکان کرد، اما رابطهاش با ناپدری تیره شد و از مادرش نیز دلگیر بود .
تحصیلات و شکلگیری اندیشه
- تحصیلات دانشگاهی:
در ۱۹۲۴ وارد دانشسرای عالی پاریس (اکول نرمال) شد و در رشته فلسفه تحصیل کرد. در امتحانات نهایی ابتدا مردود شد، زیرا معتقد بود “فلسفه را باید فهمید، نه حفظ کرد”. سال بعد (۱۹۲۹) با رتبه اول قبول شد و سیمون دوبووار (رتبه دوم) همکلاسی او شد . - تأثیرات فلسفی:
در ۱۹۳۳–۱۹۳۴ با بورسیه به آلمان رفت و در انستیتوی فرانسوی برلین، فلسفه پدیدارشناسی ادموند هوسرل و اگزیستانسیالیسم مارتین هایدگر را مطالعه کرد. این تجربه بنیان اندیشه او را شکل داد .
رابطه تاریخی با سیمون دوبووار
- آغاز همکاری مادامالعمر:
آشنایی سارتر و دوبووار در ۱۹۲۹ به رابطه عاطفی و فکری منحصربهفردی انجامید. آنها به دلیل مخالفت با “ازدواج بورژوایی” هرگز رسمی ازدواج نکردند، اما تا پایان عمر شریک زندگی یکدیگر باقی ماندند. دوبووار نه تنها معشوقه، بلکه مشاور فکری و ویراستار آثار سارتر بود . - انتقادات اخلاقی:
روابط آزاد آنها گاه به “ثلات عاطفی” با دختران جوان (مانند بیانکا لمبلین و ناتالی سوروکین) تبدیل میشد که بعدها موجب آسیب روانی آنان و انتقادات عمومی شد. لمبلین در کتاب رابطه ننگین (۱۹۹۰) این تجربیات را افشا کرد .
آثار ادبی و فلسفی شاخص
- تهوع (۱۹۳۸):
نخستین رمان فلسفی سارتر که شهرت جهانی برایش آورد. داستان آنتوان روکانتن، مورخی منزوی که با پوچی وجود و تهوع ناشی از مواجهه با اشیاء بیمعنا روبهروست. این اثر مانیفست اگزیستانسیالیسم و الهامگرفته از تجربیات سارتر با داروهای روانگردان (مسکالین) توصیف شده است . - هستی و نیستی (۱۹۴۳):
مهمترین اثر فلسفی او که مفاهیم “آزادی مطلق”، “مسئولیت انسان” و “بدیعی بودن وجود” را مطرح میکند. سارتر انسان را “محکوم به آزادی” میداند و تأکید دارد: “وجود مقدم بر ماهیت است”؛ یعنی انسان ابتدا وجود دارد و سپس با انتخابهایش خود را تعریف میکند . - نمایشنامههای متعهد:
آثاری مانند مگسها (۱۹۴۳، نقدی بر اشغال فرانسه)، دستهای آلوده (۱۹۴۸، کشمکش اخلاقیات در سیاست) و مردههای بیکفن و دفن (۱۹۴۶، پرسش درباره شرافت در جنگ) بازتاب دهنده تعهد اجتماعی او بودند .
فعالیتهای سیاسی و مواضع انقلابی
- جنگ جهانی و مقاومت:
در ۱۹۳۹ به ارتش فرانسه پیوست، در ۱۹۴۰ توسط نازیها اسیر شد و پس از آزادی در ۱۹۴۱، گروه زیرزمینی “سوسیالیسم و آزادی” را با دوبووار و موریس مرلوپونتی تأسیس کرد. این گروه به دلیل خطر انحلال، پس از چند ماه فعالیت متوقف شد . - حمایت از جنبشهای چپ:
پس از جنگ، با وجود عدم عضویت در حزب کمونیست، از مارکسیسم دفاع کرد. در بحران الجزایر (۱۹۵۴–۱۹۶۲) حامی استقلالطلبان بود و دو بار توسط گروه راستگرای OAS هدف بمبگذاری قرار گرفت. در ۱۹۶۷ با فیدل کاسترو و چهگوارا در کوبا دیدار کرد و در مه ۱۹۶۸ از اعتصابات دانشجویی پاریس حمایت نمود . - نقد سرمایهداری:
پول را “ابزار سلب آزادی” میدانست و معتقد بود سرمایهداری انسانها را در چرخه کار بیمعنا برای مصرفِ غیرضروری گرفتار میکند .
امتناع از جایزه نوبل و اواخر عمر
- نوبل ادبیات (۱۹۶۴):
سارتر از پذیرش جایزه نوبل سر باز زد و اعلام کرد: “نویسنده نباید اجازه دهد به یک نهاد تبدیل شود”. او افتخارات رسمی را مغایر با استقلال فکری میدانست، هرچند اشاره کرد اگر این جایزه در اوج جنگ الجزایر (۱۹۶۲) به او داده میشد، شاید برای کمک به صلح آن را میپذیرفت . - مرگ و میراث:
در دهه ۱۹۷۰ بینایی خود را تقریباً کاملاً از دست داد. در ۱۵ آوریل ۱۹۸۰ بر اثر ادم ریه درگذشت. تشییع جنازه او با حضور ۲۵٬۰۰۰ نفر در گورستان مونپارناس، یادآور مراسم ویکتور هوگو بود .
جدول رویدادهای کلیدی زندگی سارتر
سال | رویداد |
---|---|
۱۹۰۵ | تولد در پاریس |
۱۹۰۷ | مرگ پدر؛ زندگی با پدربزرگ در مودون |
۱۹۲۹ | آشنایی با سیمون دوبووار؛ رتبه اول امتحانات فلسفه |
۱۹۳۸ | انتشار رمان تهوع |
۱۹۴۳ | انتشار هستی و نیستی؛ نمایشنامه مگسها |
۱۹۴۵ | تأسیس نشریه “عصر جدید” با دوبووار |
۱۹۶۴ | امتناع از دریافت جایزه نوبل ادبیات |
۱۹۶۷ | ملاقات با فیدل کاسترو و چهگوارا در کوبا |
۱۹۸۰ | مرگ در پاریس؛ تشییع با شکوه |
میراث فکری
سارتر فلسفه اگزیستانسیالیسم را از محیط آکادمیک به متن جامعه کشاند و آن را به ابزاری برای تحلیل شرایط انسان در جهان مدرن تبدیل کرد. تأکید او بر مسئولیت فردی در برابر ستمهای سیاسی و اجتماعی، الهامبخش جنبشهای آزادیبخش در سراسر جهان بود. با این حال، تناقضات زندگی شخصی (روابط آسیبزا، مصرف مواد) و دفاع او از حکومتهای توتالیتر، همواره موضوع نقد بوده است .
نقلقول نمادین:
“انسان محکوم به آزادی است. محکوم است چون خود را نیافریده؛ و با اینوجود آزاد است، زیرا یکبار که به جهان افکنده شد، مسئول همه کارهایی است که میکند” – هستی و نیستی (۱۹۴۳) .